شرحی ندارد حال ِ من !
یه روزایی هست که حالم خوبه اونقدری خوب که :
لبخندای کش دار رو لبمه با نفس های عمیقی که بوی شکوفه میدن ،
اما یه روزایی هم هست که یه اخم عمیق کردم و حتی میدونم که سر دردم از همین اخمس !
یه روزایی هست که با همه خوبی ، شادی ، میخندی ، میرقصی !
اما یه روزایی هم هس که می شینی کنج یه جا و هی موزیک های غمگین گوش میدی !
یه روزای هس که لباسای خوشرنگ می پوشی و میری پیاده روی ،
یه روزایی هم هست که کفش و ساعت و کوله ی پسرانه ت رو برمیدای و
کلاهه سویشرتتُ میکشی رو سرت و قدمات ُ تند تر بر میداری !
یه روزایی هس که مبتلا به روزهای اولی ، و روزهایی هم هس که دچار روزهای دوم ...
یه مدت ِ روی روزهای نوع اولی رو ندیدم ...
{ یه مدت به اندازه ی 283 روز ! }
+ یکی میگفت : به دنیا نباز ... دنیاتُ بساز !